زکریازکریا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

بزرگ مرد کوچک:زکریا

شهر گردی...

از وقتی ماه مبارک رمضان تموم شده برنامه های گردشگری مونو از سر گرفتیم و تقریبا هر روز به جز روزهایی که زکریا کلاس داره می ریم پارک   نه فقط یک پارک مشخص و ثابت و نزدیک بلکه همه ی پارک هایی که تقریبا مسیرشون رو بلدم!!!!!!!!!!!!! به چند دلیل: 1-برای زکریا تکراری نمیشه و قوه تخیل در بازی براش همیشه تر و تازست 2-مسیرها رو یاد میگیره و میدونه به کجا میگن دور از خونه 3-تقریبا همه ی خیابون های اصلی شهر رو میشناسه و مسیرها رو با راهنمایی من میگه. 4-از دیدن فضاهای مختلف پارکها لذت میبره و تفاوت اونها رو به من میگه. 5-بین پارکها انتخاب میکنه و میگه مثلا: پارک دیروز رو بریم یا نریم خوب نبود. ------...
3 شهريور 1393

نماز زلزله

نمازم که تموم شد ؛ گفت: مامانی نماز زلزله بخون! گفتم: نگو تو رو خدا زکریا(از اسم زلزله هم می ترسم!!!!) امروز که زلزله نیومده . گفت: بخون ببینی خخبار داره میگه رو کردم به تلویزیون دیدم اخبار داره خبر زلزله توی یکی از کشورها رو میگه...
3 شهريور 1393

یادت نره...

نزدیک  موقع خوردن ناهار بود که گفت: مامانی سیب زمینی با سس می خوام. ددست کن برام. گفتم: مادر دیرگفتی متاسفم ناهار درست کردم باشه تا فردا. گفت: مامانی فردا یادت نره بگی متهسفسم...  
3 شهريور 1393